معنای این سخن چیست؟ و آیا مهمترین کلام امام خمینی(ره) همین یک جمله بوده است؟ در پاسخ باید توجه کنیم که امام روحالله (ره) زندگی خود را به بزرگترین مشکل عالم کنونی که غیبت امام زمان(عج) باشد گره زده بود. هدف نهضت امام خمینی(ره) در این بود که در ظهور مولایمان تعجیل بخشد. به اعتقاد انجمن حجتیه، که در میان عوام و خواص تأثیرگذار بود، ما در تعجیل ظهور هیچ دخالتی نخواهیم داشت مگر آنکه در ازدیاد فساد تلاش کنیم زیرا آن حضرت وقتی خواهند آمد که همۀ زمین را فساد فرا گرفته باشد. اما چه کسی تضمین میکند که این شرور دامان ما و نسل ما را نگیرد؟ در عوض، حضرت امام(ره) با پشتوانۀ فقاهت خود این پیام سترگ را آورد که برای آن نبرد نهایی باید انسانهای پاکباخته تربیت کرد و عدّه و عُدّه جمع نمود. لهذا باید با تأسیس یک حکومت بر مبنای فقاهت شیعه برای ظهور مولا(عج) تدارک دید.
عصری که دینداری در زوال بود
در کتاب زمینۀ جامعه شناسی نوشتۀ آگ برن و نیم کوف، که در قبل از انقلاب از کتب درسی رشتههای علوم انسانی دانشگاهها بود، مطلبی به این مضمون آمده است که هر ساله با پیشرفت روز افزون علم تعداد دینداران در جهان کمتر میشود و آنها عنقریب منقرض خواهند شد. در کتاب آمارها و نمودارهای مختلفی نیز در این خصوص داده شده است. (این کتاب توسط امیر حسین آریانپور ترجمه شده و بارها در سازمان کتابهای جیبی به چاپ رسیده است. نشر گستره این کتاب را با حذفیات و ویرایش نو، در سال 1388 تجدید چاپ کرده است.) اما به سبب قیام امام خمینی(ره)، دین در جهان رونق پیدا کرد و این حقیقتی است که بسیاری از اندیشمندان جهان به آن اذعان کردهاند، از جمله پاپ ژان پل دوم در دیدار با آیت الله مصباح گفته است: «امام خمینی(ره) نه تنها احیاگر اسلام بود بلکه احیاگر دین در جهان بود و تمام معادلات را به نفع دینداری عوض کرد». تا پیش از انقلاب اسلامی، دینداران سر به زیر بودند و منکران وجود خدا سرها را فراز میداشتند. همان کسانی که خود را «روشنفکر» مینامیدند و معتقد بودند در عالم رازی وجود ندارد که با پیشرفت علم، «روشن» نشود و حلال همۀ مشکلات علم است. اما انقلاب اسلامی مترقیترین نسخه هدایت بشر را آورد و توجه مردم را به سوی آسمان جلب کرد.
مردم جهان همزمان با قیام حضرت امام(ره) اندک اندک به این نتیجه رسیده و خواهند رسید که آسایش جسم و جان به توسط رهبران دنیایی به دست نمیآید زیرا که آنها نه علم جامع و عمیق دارند و نه قدرت آنکه مردم را خوشبخت کنند. از علوم تجربی نیز کاری برنمیآید زیرا در کنار آسایش نسبیای که برای ما آورده هزاران آفات نیز نصیب ما کرده است. لهذا مردمان در حیثیت کلی خویش به منجی آسمانی اقبال کردند و اکنون هر کس به دین و فهم خود آن منجی خدایی را میطلبد.
مشابهت انجمن حجتیه و صهیونیستهای مسیحی
حضرت امام(ره) در زمانهای علم هدایت برافراشت که در ایران انجمن حجتیه افزایش فساد در جامعه و دور کردن دین از زندگی را پیشنهاد میکرد و در غرب مسیحی نیز مشابه این تفکر را مسیحیان صهیونیست ترویج میکردند که برای بازگشت حضرت عیسی(ع) به زمین، باید اجازه داد که شرورترین قوم زمین ــ یعنی یهودیان ــ قدرت و فساد خود را در زمین افزایش دهند. و از همین جا بود که ملت مظلوم فلسطین وفق این نظریۀ جعلی، قربانی شد.
آیا این تفکراتِ مشابه در دو جهان اسلام و مسیحی، که بزرگترین جوامع دینی در جهان هستند، از کجا ناشی شده است؟ یک راه برای یافتن پاسخ، آن است که ببینیم در نتیجه این تفکر چه کسانی نفع میبرند. واضح است که سود ناشی از این تفکر به جیب صهیونیستها خواهد رفت که وفق این نظریه در زمین مبسوط الید خواهند شد. و همینطور هم شده است. آنها بهشت خود را در این زمین فانی ساختند و به چریدن در این مرتع پرداختند و خون انسانها را مکیدند و بر تمام نقاط مهم جهان و تجارتهای پرسود استیلای بیمنازع یافتند.
اما خداوند کسی را همچون روحالله خمینی در خلوت پرورید که خالص برای او بود و جز درد دین و غربت امام زمان(عج) اندوه دیگری نداشت. کسی که در بهترین حوزههای علمیه شیعه پرورش یافت و با نور خدایی خواند و فهمید و یک راه مترقی از اسلام را به جهانیان نشان داد و خداوند نیز از او حمایت کرده قلوب مردم را به سمت او متوجه فرمود.
با قیام حضرت امام(ره) خواب صهیونیستهای جهان آشفته شد زیرا که نشانههای آخر الزمان و برچیدن عیش خود را در یاران او میدیدند، مردانی با عزم پولادین که برای اقامۀ دین حق، از مرگ نیز خوفی ندارند. وقتی با قدرت صدام و حمایت مالی و معنوی آنها از او، نشد که امام و قوم استوارش را شکست دهند یک نسخۀ بدلی از آن ساختند. اسلام متحجرانۀ طالبان که مردم را از دین نفور میکرد و البته آنها پیش از آن قرائتهای متجددانه و لیبرالی از اسلام ــ یا به تعبیر امام(ره) اسلام امریکایی ــ را ترویج کرده بودند. اما حقانیت شیعه در اعتدال بود، اعتدالی که شیعیان از پیامبر اکرم (ص) و امیر المؤمنین(ع) آموخته بودند. شیعه نه مثل متحجران حلالهای خدا را حرام میکند و نه مثل متجددان حرامهای خدا را حلال. و إن شاء الله مجاهدت در این صراط مستقیم اعتدال، ادامه خواهد داشت تا آنکه دولت پایدار حق فرا برسد. حضرت امام به درستی مسیر این انقلاب را نشان داد و سپس با دلی آرام در جوار حق آرمید. هرچند که دست ما از برکات وجودش کوتاه شد لکن راه مبارک او به توسط شاگرد مخلص و بینظیر او به قوت ادامه مییابد. و کسی قدر و منزلت این رهبران خدایی را به درستی میشناسد که سالها گمراهی را تجربه کرده باشد.
اینجا مملکت امام زمان(عج) است
سید مرتضی آوینی در آن جملهای که در ابتدای مقال آمد، نه تنها اغراق نکرده بلکه به خوبی امام خمینی و رسالت او را شناخته است. حضرت امام(ره) بارها متذکر شدهاند که اینجا مملکت امام زمان(عج) است و ما سربازان او هستیم. ما در ادامه برخی از این سخنان را نقل خواهیم کرد ولی بایست متذکر شویم که همۀ فعالیتهای قوای سه گانه باید در راستای این اهداف انقلاب باشد. به عبارت دیگر، جمهوری اسلامی یک حکومت موقت است تا بتواند زمینۀ ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) را فراهم آورَد. لهذا به آنها که در نزاعهای حزبی و جناحی میکوشند و غایت این انقلاب را فراموش کردهاند باید متذکر شد که این غایت در واقع سنگِ اساس این بنا است که باید همواره در نظر آید تا خشتهای بعدی کج گذاشته نشوند.
ذیلاً برخی اقوال حضرت امام خمینی(ره) میآید که حاکی از آن است که انقلاب اسلامی مقدمهساز ظهور مولایمان حضرت ولی عصر(عج) است:
خداى تعالى دست اجانب را از مملكت شما كوتاه كند. اينجا مملكت امام عصر ـ سلام الله عليه ـ است؛ بايد اجانب در او دست نداشته باشند؛ بايد كسانى كه پيوند با امام عصر ـ سلام الله عليه ـ ندارند كنار بروند. [صحیفه امام، ج 6، ص 81 ـ 17/11/1357]
اين حقيقتى است كه بايد اعتراف كرد كه قلعه محكمى بود كه احتمال فتح آن نمىشد و فتح شد. و دژ عظيمى بود كه احتمال شكستن آن نمىرفت و شكسته شد. ملتى با نداشتن هيچ ابزار و ساز و سلاح بر ابرقدرتها و بر قدرت شيطانى كه تا دندان مسلح بودند غلبه كرد. لكن اين من نبودم كه اين غلبه را نصيب شما كرد، اين خداى تبارك و تعالى بود. من در پاريس كه بودم و مىشنيدم كه تمام مردم بلاد ــ از آن اقصا بلاد تا مركز، از دهات كوچك تا شهرستانهاى بزرگ ــ همه با هم متحد شدند و همه يك كلمه مىگويند و آن اينكه «سلسله پهلوى نه، و جمهورى اسلامى آرى»، من آنجا اين طور فهميدم كه اين دست، دستِ غيب است؛ انسان نمىتواند اين وحدت را تحصيل كند. انسانها شعاع فعاليتشان محدود است؛ ممكن است يك شهر را يا يك استان را، به وحدت كلمه برساند، ممكن است كه يك گروه از مردم را وحدت كلمه درشان ايجاد كند لكن يك كشور سى و چند ميليونى با اختلاف گروهها، با اختلاف آمال و آرزوها، با اختلاف فهم و شعور آنها، همه با هم مجتمع شدند و همه با هم دست به هم دادند و يك مطلب را خواستند. اين نيست الا اينكه دستِ غيبى در كار است؛ خداى تبارك و تعالى به وسيله امام زمان سلام الله عليه. از آن وقت، يأس در من هيچ وقت نبوده است؛ از آن وقت بسيار اميدوار شدم كه اين مطلب به پيروزى خواهد رسيد. البته اين معنا كه پيروزى به اين سهلى و به اين زودى نصيب بشود، [فكر نمىكردم] يك ملتى كه هيچ ندارد در مقابل يك قدرت شيطانى؛ مثل امريكا و انگلستان به صراحت و شوروى هم پشتيبانى داشتند، همه قواى شيطانى دست به هم داده بودند در مقابل يك مشتْ ملت. لكن اينجا قواى رحمانى در كار بود. با خداى تبارك و تعالى هيچ كس نمىتواند ستيزه كند. اينجا دستِ غيبىِ الهى بود و تا اين دست هست و تا اين عنايت الهى هست شما پيروزيد. [صحیفه امام، ج 7، صص. 54 و 55 ـ 29/1/1358]
ما همه مسئول هستيم. و خداى تبارك و تعالى الآن همه ما را، همه ملت ايران را در تحت امتحان قرار داده است. از امتحان خدا خوب بيرون بياييد. ما از شما مىخواهيم كه اين مرزها را خودتان حفظ كنيد. مملكت امروز مال خود شماست. ديروز اجانب در آن تصرف داشتند؛ امروز يك مملكتى است اسلامى، يك مملكتى است مال پيغمبر اسلام، يك مملكتى است مال امام زمان ـ سلام الله عليه. مملكت از آن وجود مقدس است، و ما همه پاسداران آن هستيم و بايد اين مملكت را حفظ كنيم. هر كس به هر اندازهاى كه مىتواند. [صحیفه امام، ج 7، صص. 491 و 492 ـ 4/3/1358]
شما امروز شهربانى دولت جمهورى اسلامى هستيد، افرادتان يكى يكى بايد ملاحظه اين را بكند كه من در شهربانى «اسلامى» دارم كار مىكنم، رئيس شهربانى هم بايد همين معنا را در ذهنش بياورد؛ جمعيتتان هم بايد همين معنا در ذهنش باشد كه ما در يك مملكتى مىخواهيم شهربانى بكنيم كه اين مملكت مال امام زمان است ـ سلام الله عليه ـ مال حضرت امير ـ سلام الله عليه ـ مال پيغمبر است. ما داريم خدمت به پيغمبر و اسلام مىكنيم. [صحیفه امام، ج 9، ص 219 ـ 1/5/1358]
اينها اگر ماهيت مسئله را بفهمند و بفهمند كه پيشرو اين قضيه اسلام است، امامِ اين قضيه، امام زمان است، اگر اين را بفهمند كه اين مغزهاى 35 ميليون جمعيت ايران نورانى است و به نورِ اسلام زنده است در فكر اين نمىافتند كه ما برويم يك عدهاى را بكشيم و بعد زمام را دستمان بگيريم. مگر مىشود يك همچو چيزى؟ [صحیفه امام، ج 13، صص. 28 و 29 ـ 21/4/1359]
با اتكال به خداى تبارك و تعالى و پشتيبانىِ صاحب اين كشور امام زمان ـ سلام الله عليه ـ اين مقصد را به آخر برسانيد و خواهيد رسانيد. [صحيفه امام، ج 14، ص 330 ـ 10/2/1360]
صاحب اين مملكت امام زمان ـ سلام الله عليه ـ است با دل محكم مشغول كارتان بشويد و از هيچ يك از اين مسائل نترسيد. [صحیفه امام، ج 15، ص 193 ـ 16/6/1360]
و اميدوارم كه اين جمهورى اسلامى ان شاء الله، برسد به مقامى كه خودش را برساند به زمان ظهور امام زمان سلام الله عليه. [صحيفه امام، ج 16، ص 174 ـ 14/1/1361]
من اميدوارم كه ان شاء الله، اين روحيه قوىاى كه در اين كشور هست، اين روحيه اسلامى و توحيدى كه در اين كشور هست، باقى باشد. اين كشور را ما به صاحب اصلى او، امام زمان ـ سلام الله عليه ـ تحويل بدهيم. ان شاء الله، به خدمت ايشان همه، ان شاء الله همه برسيم و كشور را و ملت را تسليم ايشان بكنيم. خداوند ان شاء الله همه شما را و همه ما را و همه ملت را و همه مسلمين را موفق كند كه به تكاليف اسلاميمان عمل بكنيم. [صحيفه امام، ج 16، ص 183 ـ 21/1/1361]
ان شاء الله، خداوند ايمان همۀ ما را زياد كند. و شما را در اين دو قطب معنويت و ماديت تقويت كند. و اسلام را ان شاء الله، از شرّ همه قدرتمندان نجات بدهد. و اين تحولى كه در ايران هست ان شاء الله، باقى باشد. و تا ظهور امام زمان، اين ملت بتواند اين كشور را به طور شايسته تحويل ايشان بدهد، ان شاء الله. [صحيفه امام، ج 16، ص 323 ـ 22/3/1361]
و من اميدوارم خداوند به بركات ائمه اطهار خصوصاً حضرت صاحب ـ سلام الله عليه ـ كه اين مملكت مال اوست، [توفيق بدهد كه] اين ملت كار خودش را پيش ببرد. [صحیفه امام، ج 20، ص 473 ـ 21/11/1366]
نيروهاى مسلح و ارتش بزرگ ايران بايد بدانند كه همه اين افتخارات به بركت ايمان به خدا و دفاع از كشور امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ و در سايه وحدت و انسجام و همدلى و برادرى با يكديگر و پشتيبانى مردم به دست آمده است. [صحیفه امام، ج 21، ص 357 ـ 28/1/1368]
* امیر اهوارکی